کتاب یاز هرا سلام الله علیها – صفحه 46
محرم
راوی:
نوار مصاحبه شهید تورجی و خاطرات دوستان
اواخر تابستان 61 بود. به محض ورود به منطقه لشگر 8 نجف رفتیم. کارت جنگی و پلاک را گرفتیم. همه گردانها مشغول آموزش و کسب آمادگی بودند. ما هم مشغول بودیم.
هنوز مدتی از حضور ما نگذشته بود. از طرف فرماندهی لشگر اعلام شد که یک گردان به نام ضربت در حال شکل گیری است. بیشتر نیروهای این گردان آرپی جی زن بودند. قرار بود پس از یک دوره آموزش کوتاه، از این گردان در مواقع بحرانی استفاده شود.
من و یکی از دوستان برای گردان ضربت انتخاب شدیم. یک ماه به صورت شبانه روزی مشغول آموزشهای سخت بودیم. زمان امتحان فرا رسید. تمام نیروها به منطقه ای در جاده دهلران منتقل شدند. هدف عملیات رسیدن به مرز و تامین امنیت جاده ها و آزادی منطقه شرهانی بود.
عملیات در روزهای اول دهه محرم آغاز شد. برای همین نام عملیات را محرم گذاشتند.
بچه ها با عبور از رودخانه فصلی بیشتر سنگرهای دشمن را پاکسازی کردند. دشمن با دادن تلفات زیاد تا نزدیک خطوط مرزی عقب نشینی کرد.
گردان ضربت هنوز وارد منطقه درگیری نشده بود. روز سوم عملیات، رودخانه طغیان کرد. کار گره خورده بود. پشتیبانی خوب انجام نمی گرفت. دشمن از این فرصت استفاده کرد!
تانکهای دشمن بچه ها را دور زدند. چهار گردان از بچه های ما در حلقه محاصره قرار داشتند. شب بود که کامیونهای نظامی به مقر ما آمدند. فرمانده گردان بچه ها را توجیه کرد.
ما باید با پشتیبانی دو گردان دیگر حمله می کردیم. باید با شکار تانکها حلقه محاصره دشمن را می شکستیم.حرکت نیروها به خوبی آغاز شد.هر دسته از آر پی جی زنها به یک سمت رفتند.
آن شب را فراموش نمی کنم. بچه ها به خوبی جلو رفتند. همه زیر لب ذکر می گفتند.
به نیروهای دشمن بسیار نزدیک شدیم. حمله آغاز شد. تانکهای دشمن مثل هدفهای متحرک بودند.
تاریکی شب به ما خیلی کمک کرد. با یاری خدا بیشتر تانکهای دشمن منهدم شد. بچه هایی که در محاصره بودند خیلی روحیه گرفتند. آنها هم حمله کردند. تا قبل از روشن شدن هوا کل منطقه پاکسازی شد.
تعداد زیادی از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند. طرح گردان ضربت بسیار مفید بود. بچه های گردان صبح فردا به مقر خود بازگشتند.
کار این گردان برای مواقع حساس بود. چند روز بعد با پایان عملیات به اصفهان برگشتیم. این اولین باری بود که من در یک عملیات شرکت می کردم.