کتاب یاز هرا سلام الله علیها – صفحه 40
مداحی
راوی:
خانواده
و دوستان شهید
پنج سال بیشتر نداشت. رفته بودیم منبر مرحوم کافی. بعد از سخنرانی برنامه مداحی بود. همه سینه می زدند.
برگشتیم خانه. محمد رفت داخل انباری. تکه لوله ای را برداشت. آمد داخل اتاق نشست روی صندلی. لوله را جلوی دهانش گرفته بود و مداحی می کرد!
خواهر و برادر کوچکش را هم در مقابلش نشانده بود! می گفت: شما سینه بزنید!
خیلی به مداحی علاقه داشت. هر چه بزرگتر می شد این علاقه بیشتر می شد. تا اینکه بعد از انقلاب با برگزاری دعای کمیل در مدرسه مداحی اهل بیت را شروع کرد.
چند جلسه از برگزاری دعای کمیل گذشت. صدای محمد سوز عجیبی داشت. اشک می ریخت و دعا می خواند. در خواندن روضه و دعا واقعاً استاد شده بود. صدای او همه را جذب می کرد.
یکی از بلندگوها داخل حیاط بود. اهالی محل تقاضا کردند در دعای کمیل شرکت کنند. برای همین درب مدرسه شبهای جمعه باز بود.
عامل مشخصه مداحی محمد سوز درونی او بود. جلسات مداحی او با شور و حال عجیبی همراه بود. رفقایش می گفتند: محمد هر جا مداحی می کند و روضه می خواند آنجا را کربلا می کند.
دعای توسل های محمد را در گلزار شهدا فراموش نمی کنیم. آنجا دیگر بلندگو کارساز نبود. آنقدر صدای گریه و فریادها بلند بود که صدای محمد را کسی نمی شنید.
از دیگر ویژگی های او خواندن مناجات بود. محمد از سوز دل اشک می ریخت و با خدا حرف می زد. معمولاً در ابتدای مداحی از رحمت خدا می گفت. همیشه در ابتدا آیه: لا تقنطوا من رحمت الله را می خواند.
به مردم از رحمت خدا می گفت. در لابه لای مداحی هم برای مردم صحبت می کرد. مطالب آموزنده می گفت. از مرگ می گفت. از سختی های قیامت و ...
ناله های جانسوز او دل هر شنونده را به لرزه می انداخت. کسی نبود که با مداحی او منقلب نشود. با فریادهای الهی العفو او همه اشک می ریختند.
نوارها و سی دی های مداحی محمدرضا موجود است. هنوز هم بسیاری از دوستان با شنیدن دعاها و مناجاتهای او منقلب می شوند.
نوای ملکوتی محمد برخواسته از درون زلال و پاک او بود. هر کس یکبار در مجلس او حضور داشت این را حس می کرد.
محمد رضا در جلسات مختلف سخنرانی هم می کرد. بارها در مورد اهمیت حفظ انقلاب و ... برای دانش آموزان دبیرستان صحبت می کرد. فن بیان او بسیار بالا بود.