کتاب یاز هرا سلام الله علیها – صفحه 44
بیان خاطرات
راوی:
شهید
نزدیک به سه دهه از آن دوران گذشته . حافظه انسان هم پس از این مدت بسیاری از خاطرات را از یاد می برد. مخصوصاً اینکه بیشتر همراهان و همرزمان محمد رضا در طی دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند.
به دنبال خاطرات سالهای 62 تا 64 بودم. خاطراتی که از دوستان شهید از آن دوران شنیدم بسیار محدود بود.
برخی از خاطرات بسیار متضاد بود. نمی دانستم چه کنم. باید خود شهید کمک می کرد. اصلاً تا اینجای کار را هم مدیون خودش بودم.
دوستان حفظ آثار سپاه اصفهان گفتند: از بیشتر فرماندهان نوارهای مصاحبه داریم. شاید از شهید تورجی هم باشد.
جستجوها آغاز شد. با تلاش دوستان، دو نوار مصاحبه و چند فیلم سخنرانی از شهید تورجی در آرشیو سپاه پیدا شد.
کیفیت نوارها بسیار پایین بود. هر چند همه نوارها به سی دی تبدیل شد اما باز کیفیت صدا پایین بود.
بالاخره با تلاش بسیار و استفاده از نرم افزارهای مختلف کیفیت صدا درست شد.
شهید تورجی در طی دو ساعت و دو نوار از روز اول ورودش به جبهه را برای بچه های تبلیغات لشگر 14تعریف کرده بود.
آن هم با جزئیات کامل! تمامی عملیاتهایی را که حضور داشته توضیح می دهد. از دوستان شهیدش می گوید و ...
گویی می دانست روزی همه این خاطرات مکتوب خواهد شد! و انشاءالله راهنمایی خواهد شد برای آیندگان!
به قول یکی از بستگان شهید: محمد در بیست و سه سالگی به شهادت رسید.و حالا بعد از بیست و سه سال که از شهادتش می گذرد محمد آمده است! آمده تا مشعلی باشد فرا روی جویندگان حقیقت!
آمده است تا بفهمیم این انقلاب و نظام به راحتی به دست ما نرسیده است. آمده تا بگوید چه خونها به پای نهال انقلاب ریخته شد.
و بگوید چه جوانهای پاکی راه آینده را برای ما روشن نمودند. آری او آمده تا حجت را بر ما تمام کند.
به هر حال بعد از این راوی بیشتر داستانها خود شهید تورجی است. و ما با کمک دوستان و یارانی که همراه او بودند این خاطرات را کامل می کنیم.