پایگاه فرهنگی شهید محمد رضا تورجی زاده

فرمانده گردان یازهرا «سلام اله علیها» - لشکر امام حسین (ع) اصفهان

آخرین نظرات

کتاب یاز هرا سلام الله علیها - صفحه 116

مصاحبه

راوی:

 نوار شماره 4 تبلیغات لشگر (14/9/65 )

 

در یکی از نوارهای موجود در لشگر با شهید تورجی پنج ماه قبل از شهادت مصاحبه می شود . در این مصاحبه نکات جالبی توسط شهید تورجی بیان می شود . قسمتهایی از این مصاحبه را می خوانید .

 

با عرض سلام در اردوگاه شهید عرب در خدمت برادر تورجی معاونت فرماندهی گردان یا زهرا (سلام الله علیها) از لشگر امام حسین (علیه السلام) هستیم . برادر تورجی ضمن تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید :

 

نقش توسل به اهل بیت در پیروزی های سپاه اسلام چیست ؟

با نام خدا ، وقتی در عملیاتها نهایت فشار از سوی دشمن به ما وارد می شود آنچه که حداقل پنجاه درصد این فشار را کم می کند ذکر توسل به اهل بیت است .

اینکه ما بدانیم اهل بیت هم این مصائب را دیده اند . غیر ممکن است بین رزمندگان ما و اهل بیت ارتباط نباشد . ما ضعف مطلق هستیم . آنها نور و قدرت مطلق هستند .

 

به نظر شما عملیات بعدی چگونه است ؟

ما مأمور به انجام تکلیف هستیم . چه پیروزی باشد چه شکست وظیفه خود را انجام می دهیم . ما پیرو خط امام هستیم . هرچه ایشان بگوید . نه یک گام از ولایت جلو می رویم نه یک گام عقب . نهایت جنگ و انقلاب ما ظهور آقا امام  زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است . ما اگر دنیا را داشته باشیم اما از ولایت تبعیت نداشته باشیم بی فایده است . همه شنیده ایم حدیث معروف امام رضا (علیه السلام) را که فرمود : کلمه لااله الا الله قلعه محکم پروردگار است و ... در ادامه آقا شرط ورود به این قلعه را ولایت بیان می کنند .

حتی بزرگان ما عبادت بی ولایت را بی فایده می دانند . برای همین ما حضور در جبهه را تبعیت می دانیم از ولایت . ما جبهه را حرم خدا می دانیم .

در این دوران نایب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ولی ماست . ما این حضور را تقرب به خدا می دانیم . به قول یکی از شهیدان : تا این سفره پهن است استفاده کنید وقتی جمع شد دیگر حسرت خوردن بی فایده است .

امام ما فرمود : اینجا محل نبرد حق و باطل است . چرا کربلا اینقدر اهمیت یافته ؟! برای اینکه محل نبرد حق و باطل بوده . چون کربلا قتلگاه آقا و یارانش بوده . سراسر جبهه های ما هم محل شهادت و دفن شهداست .

بارها دیده ام که شهیدی قطعه قطعه شده و گوشت و پوستش با خاک جبهه یکی شده . اینجا مدفن شهدا هم هست . اینجا حرم خداست . باید این تقرب حفظ شود . این اخلاص بچه ها از ملائک هم بالاتر است .

این چهره های ملکوتی بچه ها این نماز شبها و عبادتهای بچه ها اینها خیلی با ارزش است .

من این لطف خدا را بالاترین لطف می دانم . اینکه من در میان این دوستان حضور دارم .

علت اینکه در گردان هم مسئولیت نمی گرفتم به همین خاطر بود . من نمی خواستم از این جوّ  معنوی بچه ها جدا شوم .

چون صفای خاصی دارند . روحیات بالایی دارند . امیدوارم با تمام شدن جنگ و ترک جبهه ها این روحیات ترک نشود .

 

از فرماندهان و دوستان شهید خود چه چیزهایی آموخته اید ؟

شهدای مظلومی در این لشگر بوده اند که هر کدام دنیایی از معرفت بودند . شهیدان مظلوم والفجر 2 سردارانی چون چگانی ، برهانی ، حاج آقا ترکان ، شهید شفیعی و دیگر شهدا نظیر شهید محمد حسن هدایت که بسیاری از بچه ها را به راه درست هدایت کرد .

همچنین فرمانده شهید عباس قربانی که مظهر ابهت و فرماندهی بود . سردار شهید احمد خسروی که مظهر آرامش و طمأنینه بود و ...

 

چه پیامی برای مردم دارید ؟

ما ساکن جبهه و اهل جبهه شده ایم . هر دفعه به عنوان مهمان به شهر شما وارد می شویم مسائلی را می بینیم که تذکرش لازم است ! اول اینکه مسئله حجاب را باید تذکر بدهم . که متأسفانه رعایت نمی شود .

ما هر شهیدی که به خون می غلطد ، وصیتنامه اش را که می خوانیم مسئله حجاب را تذکر داده .

من از مسئولین می خواهم اگر واقعاً نمی توانند جلوی این مسائل را بگیرند ما خودمان بیاییم و جلوی این مسائل را بگیریم .

از آنهایی که عامل این مسائل هستند می خواهیم که از بازی کردن با خون شهیدان دست بردارند ... اینها باید حل شود و به لطف خدا این منکر از جامعه اسلامی بیرون رود .

به جوانهای شهرمان هم می گویم هرکس می خواهد عُرفای واقعی را ببیند باید بیایند در جبهه ، اینجا مرکز عرفان است . اینجا مرکز یقین واقعی است .

 

برادر تورجی علت حضور خود را در جبهه بفرمایید و تا چه زمانی در جبهه حضور خواهید داشت ؟

نه تنها من بلکه همه دوستان نباید برای عملیات جبهه بیاییم . بلکه فقط برای انجام وظیفه و اطاعت از ولایت فقیه باید در جبهه حاضر شویم .

من بارها قصد داشتم برای چند امتحان باقی مانده سال آخر بروم اما از شهدا خجالت کشیدم .

من آن زمان که در عملیات والفجر 2 پس از چند روز تشنگی به آب رسیدم .

از روی غفلت با دستانی آغشته به خون دوستانم آب خوردم . از آن زمان احساس عجیبی دارم .

من حس می کنم لحظه ای جدا شدن از جبهه ها دوری از خون شهداست . برای همین انشاءالله در اینجا می مانیم .

آرزوی ما هم شهادت و ملحق شدن به آن کاروان است .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">