کتاب یاز هرا سلام الله علیها - صفحه 140
کربلای پنج
راوی:
اسماعیل صادقی
دو هفته از پایان عملیات کربلای چهار گذشت . نیروهای نفوذی عراق تمام اطلاعات این عملیات را به دشمن داده بودند .
این عملیات به نتیجه مورد نظر نرسیده بود . بسیاری از نیروها در فراق دوستان شهیدشان بودند .
از قرارگاه تمامی فرماندهان گردانها را خواستند . طرح عملیات جدید اعلام شد . منطقه عمومی شلمچه هدف عملیات بود .
طبق اطلاعات به دست آمده عراق با ده ها لشگر ، آماده حمله از این محور بودند !
این عملیات به نوعی حالت پیشگیرانه داشت . دشمن فکر نمی کرد ما توان حمله داشته باشیم .
نوزدهم دی ماه 65 شروع عملیات بود . طبق طرحِ حاج حسین خرازی ، گردان یا زهرا (س) اولین گردان عمل کننده از لشگر بود .
روز دوم عملیات بود . یکی از مناطق مهم درگیری منطقه ای به نام پنج ضلعی در کنار نهر جاسم بود .
رزمندگان اسلام در شب اول قسمتهایی از پنج ضلعی را آزاد کرده بودند . قرار بود ما با عبور از نهر جاسم به سمت مواضع دشمن حرکت کنیم .
ذوالفقار ، گروهان اول از گردان ما بود . محمد تورجی معاون گردان و در عین حال فرمانده این گروهان بود . حرکت نیروها آغاز شد . گروهان های عمار و حرّ پشت سر ذوالفقار بودند .
ساعت دوازده شب بود . با عبور از پنج ضلعی به نزدیک کانالهای دشمن رسیدیم . با فرمان حمله ، بچه ها به سنگرهای اطراف نهر و کنار پل یورش بردند . یک پدافند عراقی به شدت بچه ها را زیر آتش گرفته بود .
اما با یاری خدا خیلی سریع عبور کردیم . با پاکسازی سنگرها تا کانالها پیشروی کردیم . به محض رسیدن نیروهای ما اتفاق جالبی افتاد !
چند گردان نیروی کمکی در همان لحظه برای عراقی ها رسید . آنها از خودروها پیاده می شدند .
وقتی متوجه حضور ما شدند به سمت داخل کانال دویدند . کانال کوچک بود . بچه های ما به نزدیکی کانال رفتند . نیروهای ما با پرتاب نارنجکها تلفات سنگینی از عراقی ها گرفتند .
خودروی دیگری دور از بچه ها ایستاد . چند فرمانده عراقی پیاده شدند . آنها به سمت سنگرهای عقب رفتند . محمد تورجی سریع به سمت آنها دوید . آنها را به رگبار بست .
***
دست عنایت خدا را به خوبی مشاهده می کردیم . کانال پر از جنازه شده بود . از قرارگاه اعلام کردند : سریع بیایید عقب . گردانهای مجاور شما پیشروی نکردند . ممکن است محاصره شوید .
آمدیم عقب . به نزدیک جاده رسیدیم . در پشت جاده سنگربندی کردیم . هوا در حال روشن شدن بود .
به بچه ها گفتم : حتماً عراق پاتک می کند . سنگرها را محکم و جدا از هم درست کنید .
بعد هم تعدادی نیروی ورزیده با امکانات کافی را به داخل سنگرها فرستادم . بقیه نیروها را هم به سنگرهای عقب منتقل کردم .
عراق پاتک سنگینی را برای تصرف منطقه انجام داد . اما نتوانست کاری انجام دهد . گردان ما با کمترین تلفات به اهداف خود رسید . اولین مرحله از حضور ما در عملیات کربلای 5 با پیروزی به پایان رسید .
با تثبیت موقعیت تصرف شده در اطراف نهر جاسم به عقب برگشتیم . قرار است پس از کمی استراحت برای مرحله دوم کار وارد عمل شویم .
هر چند در این مرحله از کار چندین سردار بزرگ و انسان وارسته از جمع بچه های ما جدا شدند .
داغ یکی از آنها برای محمد خیلی سنگین بود . محمد با او مثل دو برادر بودند .