کتاب یا زهرا سلام الله علیها – صفحه 195
نوای ملکوتی
راوی:
یکی از دوستان و برادر شهید
شنیده بود از دوستان شهید تورجی هستم.آمده بود مرا ببیند .آن هم بعد از گذشت بیست سال از شهادت او.لباس روحانی تنش بود.نامش حجت الاسلام سجاد بود.بچه اصفهان و ساکن قم بود.
چند خاطره برایش تعریف کردم.بعد پرسیدم:محمد را از کجا میشناسی!؟
گفت:ماجرای عجیبی است.من نه انسانی مذهبی بودم.نه علاقه به روحانیت داشتم و نه...اما نماز را می خواندم. در دبیرستان مشغول درس بودم. دوست کناری من بسیجی بود. شهدا را می شناخت و...
روزی دیدم نوار کاست در کیفش هست.با تعجب پرسیدم:این نوار چیه!
گفت مناجات با خداست.یک شهید خوانده. نوار را به من داد. گفت:گوش کن و فردا بیار.
قبول کردم. نوار را گرفتم و رفتم. آخر شب کیف مدرسه را آماده کردم. یکدفعه نوار را دیدم.گفتم:چون قول داده ام کمی از نوار را گوش می کنم.
رفتم داخل اتاق.صدای ضبط را کم کردم تا مزاحم کسی نباشم.
ساعت سه نیمه شب است.سه بار تا کنون همه نوار را گوش کرده ام.اما نمی توانستم بخوابم.سوز عجیبی در صدایش بود. فردا به سراغ دوستم رفتم. نوار های دیگر شهید تورجی را میخواستم.
شب به مسجد رفتم. برای گرفتن نوار.کم کم پای من به مسجد باز شد. دوستان مسجدی پیدا کردم. وارد بسیج شدم.مدتی بعد به جای دانشگاه تصمیم گرفتم به حوزه بروم. خانواده خیلی مخالفت می کرد.اما من مصمّم بودم.
به هر حال به حوزه رفتم.بعد از طی مقدمات به قم رفتم. اما هیچگاه فراموش نکردم.کسی که این مسیر را برای من هموار کرد شهید تورجی بود.
همواره دعایش میکردم.در همه مشکلات زندگی ایشان را واسطه درگاه خدا قرار می دادم.
از ایشان خواستم در برنامه ازدواج مرا یاری کند.با یاری خدا ازدواج کردم.همکنون هم در قم مشغول تحصیل و تدریس هستم.
***
قبل از ظهر بود. از خانه تماس گرفتند. مادرم گفت:شخصی از شهرستان آمده و سراغ برادر شهید تورجی را می گیرد!
زودتر از قبل به خانه آمدم. جوان جلوی درب خانه بود. به داخل دعوتش کردم.
لهجه کُردی داشت. از لباس هایش هم مشخص بود. شروع به صحبت کردیم.گفت:عباس کارخانه ای هستم.از روستای پل شکسته آمده ام.از شهرستان کنگاور کرمانشاه.آمده ام چند عکس از شهید تورجی پیدا کنم!
تعجب من را که دید ادامه داد: ما در آنجا عاشق صدای این شهید هستیم. در حسینیه ی روستا نوارهای مداحی تورجی را می گذاریم.اصلا حسینیه ما به نام شهید تورجی است!
صبح امروز رسیده ام اصفهان.آدرس شما را هم از بنیاد شهید گرفتم.
من هم چند عکس و پوستر برایش تهیه کردم.