کتاب یا زهرا سلام الله علیها – صفحه 185
فانی فی الله
راوی:
وصیتنامه شهید تورجی
براستی (این وصیتنامه ها)انسان را به یاد شهدای صدر اسلام می اندازد. من شرمم می آید که خود را در مقابل این عزیزان سرشار از ایمان و عشق و فداکاری به حساب آورم.
این جملات از حضرت امام(ره) است. ایشان بارها به مردم توصیه مینمود که وصیتنامه شهدا را بخوانید.
محمد قبل از آخرین سفر وصیت نامه اش را آماده کرد. محل آن را هم گفت و رفت. وصیت او حاوی نکات بسیار عجیبی است. او در وصیتنامه اش می گوید:
الحمدلله رب العالمین، شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست. و برای رشد انسانها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمدابن عبدالله خاتم آنان است. او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلام حضرت علی(علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود.
شهادت می دهم قیامت حق است و میزانی برای سنجش اعمال وجود دارد. بهشت و دوزخ حق است و اجر و جزایی در پی اعمال هست.
امشب که قلم بر کاغذ می رانم، انشاءالله هدفی جز رضای دوست و انجام وظیفه ندارم. در راه وظایفی که بر عهده ام گذاشته شده از ایثار جان و... هیچ دریغی ندارم.
زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود. امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر شده ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت بر تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون. خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.
اگر در این مدت براین نعمت بزرگ شکری در خور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم برمن ببخش.
خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است. من می دانم اخلاصم کم است. اما اگر مخلص نیستم امیدوارم.
اگر گناه و معصیت کورم کرده بینای رحمتم. با لطف و کرم خود مرا دریاب. که با لیاقت فرسنگها راه است.
همرزمانم، سخنی با شما دارم. همیشه گفته ام: بسیجی ها، سپاهی ها... این لباسی که بر تن کرده اید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا(سلام الله علیها) پس لیاقت خود را به اثبات برسانید.
نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید. نمازشب را وظیفه خود بدانید. حافظی بر حدود الهی باشید. در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست. در این حرم باید از ناپاکی ها به دور بود.
عزیزانم، امام را همچون خورشیدی در بر بگیرید. به دورش بچرخید. از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است.
پدر و مادرم سخن با شما بسی مشکل است. می دانم این داغ با توجه به علاقه ای که به من داشته اید بسیار سخت است. پدرم مبادا کمر خم کنید. مادرم مبادا صدای گریه شما را کسی بشنود.
پدر و مادرم همانطور که قبلاً مقاوم بودید در این فراز از زندگیتان نیز صبر کنید. با صبرتان دشمن را به ستوه آورید.
دوست دارم جنازه ام ملّبس به لباس سپاه بوده و با دست شما در قبر نهاده شود. شما مرا از کودکی از محبان حسین(علیه السلام) و زهرا(سلام الله علیها) تربیت کردید. از طعن دشمنان نهراسید.
نهایت و اوج محبت، فانی شدن در معشوق است. و من فانی فی الله هستم. همه باید برویم که انالله واناالیه راجعون. فقط نحوه رفتن مهم است. و با چه توشه ای رفتن.
برادر و خواهرانم در زندگی خود، جز رضای حق را در نظر نگیرید. هر چه میکنید و هر چه میگویید با رضای او بسنجید. به خاطر یک شهید خود را میراثخوار انقلاب ندانید.
اگر نتوانستم حق فرزندی و برادری را برای شما ادا کنم حلالم کنید. من همه را بخشیدم. اگر غیبت و تهمت و...بوده بخشیدم. امیدوارم شما هم مرا عفو نمایید. ببخشیدم تا خدا هم مرا ببخشد.
اگر جنازه ای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید: یازهراء(سلام الله علیها) از طرف من از همه فامیل حلالیت بطلبید.
خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما. در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا(سلام الله علیها) منور فرما. خدایا کلام آخر ما را یامهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یازهرا(سلام الله علیها) قرار بده. خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم.
خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولا حسین(علیه السلام) هستند قرار بده.
والسلام- محمدرضاتورجی زاده